فردا سالروز عروج شخصيت بزرگى است كه سرآغاز فرازى از تاريخ با نام عصر امام خمينى شد. افراد برجسته چون موج بركرانه ها و هرچه برفضاى دريا قرار گرفته باشد تاثير مى گذارند و آن ها را به تلاطم و حركت وا مى دارند.
امام از دسته افراد بى نظيرى است كه تاريخ بعد از خود را به شدت متاثر كرده است و چون قله اى بلند تاريخ از وى حيات و حركت گرفته است. به همين خاطر است كه عصر حاضر را عصر امام خمينى مى نامند و امام خمينى كلمه محبوب قرن مى باشد.
چرا تاريخ از نام و ياد امام حرارت و روشنى گرفت و ويژگى امام چه بود؟
دنيا بسيار رهبرانى به خود ديده كه حركت هاى بزرگى را آغاز كرده اند اما چرا فقط امام خمينى محبوب قلب ها مى شود؟ و نفوذ كلام و جذبه الهى امام بردل آحاد ملت هاى مستضعف و محرومين دنيا اثرگذار مى گردد؟ چرا در زمانه اى كه عصر ايدئولوژى هاى بشرى بود و انواع و اقسام ايده هاى رنگارنگ به بشريت عرضه شد مردى با سرمايه اى به نام قلم و با استفاده از كلمات توانست خالق شكوهمندترين انقلاب شود؟
چرا در موقعيتى كه شاه سست عنصر با ادعاى پشتوانه سلطنت ۲۵۰۰ ساله شعار تمدن بزرگ را مى دهد و در روياى تمدن بزرگ و ورود به عصر جديد در حسرت مى سوزد و مدرنيته اى ناقص، معلول و بى پايه را عرضه مى كند مردى بدون هرگونه آلايش و مظاهر مادى با نفوذ به قلب ها و حكومت بر دل ها بساط سلطنت ۲۵۰۰ ساله را برمى چيند؟
سوالات فوق جواب هاى متعددى دارد و به فراخور هر سوال بايد جواب مناسب به آن را داد، اما همه آن ها در يك نكته مشتركند و آن اين كه امام فقط و فقط براى خدا قيام كرد و جز به «وجه رب» به احدى نظر نداشت.
از منظر حضرت امام روح الله آن چه كه سمت و سوى خدايى داشته باشد پسنديده و جز اين مردود است.
سياست، اقتصاد، فرهنگ، هنر و هر چه وجود دارد اگر غايت الهى داشته باشد محبوب در غير اين صورت مردود مى باشد.
در فرهنگ امام همه چيز «خدا» مى باشد و همه چيز بدون خدا، هيچ هيچ است.
در همين منظر است كه مى بينيم يك تنه در برابر ابرقدرت هاى شرق و غرب عالم مى ايستد و با همراهى بسيجيانش نويد تسخير سنگرهاى كليدى جهان و برافراشتن پرچم لااله الاالله را بر فراز كاخ هاى ظلم و استكبار جهانى مى دهد. مشى سياسى و حيات پربركت امام بر محور تكليف و انجام وظيفه قرار گرفته است.
«ائمه و فقهاى عادل موظف اند كه از نظام و تشكيلات حكومتى براى اجراى احكام الهى و برقرارى نظام عادلانه اسلام و خدمت به مردم استفاده كنند. صرف حكومت براى آنان جز رنج و زحمت چيزى ندارد اما چه بكنند، مامورند انجام وظيفه كنند، موضوع ولايت فقيه ماموريت و انجام وظيفه است.»
رهبر بى نظيرى كه برخلاف عادات همه سرآمدان مخاطب خود را نه نخبگان سياسى و اجتماعى بلكه توده هاى محروم و درد كشيده اى قرار مى دهد كه نويد رهايى و نجات آن ها را سرمى دهد و چون از دل با آن ها سخن مى گويد سخن حق وى نيز بر دل آن ها مى نشيند و نداى رهايى انسان از يوغ بندگى طاغوت ها را سر مى دهد.
امام بيدارگر است، بيدارگر دل هاى خسته از آلام و دردهاى محروميت و چه بجاست كه امام را مصلح و بيدارگر بدانيم، همان انسان رهيده از بند نفسى كه جز به خدا به هيچ چيز نظر نداشت. و از همين ويژگى مى توان صفت مميزه وى را از ديگر رهبران جهان جست وجو كرد.
دكتر محمد رضا جمالى
------------------